۱۳۸۹-۰۵-۲۷

چنین گفت زرتشت


اندیشه پاک اشو زرتشت، و فلسفه ناب مهر آیینی از هر نوع خرافه و ن...ماز و روزه و طواف و لباسهای عجیب و غریب و دعا و جنبل و حیوان کشی بیگانه است. اهورا مزدای توانا، که خود خرد توانمند و آفریننده و هوشیار است، نیازی به نماز و روزه و خیمه شب بازی آفریده هایش ندارد. مراسم و شریعت غارنشینان یهودی و ادیان سامی از قبیل، بریدن قسمتی از آلت مردان و یا ختنه زنان، حرام و حلال بودن غذاها و حیوانات، وضو و غسل و سنگسار، قصاص و دعاهای کمیل و شباط.... همه و همه، خرافات و پندارهای انسان علیل و ذلیل سامی برای تمسک به پدیدیه ای بنام «خدا» ست. در باور و اندیشه و بینش آریایی و ایرانی، همه این ها مردود و ناستوده است. ایرانی، هیچگاه، بت و سنگ و خورشید و ماه و خدای ساخته ذهن بشر را نپرستیده است، و بدین آزاده گی، افتخار می کند.

اشو زرتشت می فرماید؛ برای رسیدن و دست یابی به خرد جاودانی هر کسی می تواند با پیروی از دستور زیر، به کمال و فرزانگی همچون خود او دست یابد و راهنمای زندگی بهتر و شایسته تری برای همگان باشد:

یک: اشا=اردیبهشت= راستی و کردار پاک
دو: وهومن= بهمن= وجدان و دین پاک
سه: خشترا=شهریور= فرمانروایی و چیرگی پاک
چهار: آرمی ئی تی=اسفند= آرامش و آسایش پاک
پنج: هئو او رو تات= خرداد= رسایی و تکامل پاک
شش: امرتات=امرداد= جاودانگی و زندگی جاوید پاک
هفت: اهورا مزدا= خداوند جان و خرد= هستی بخش هوشمند پاک

دیدار بی یار


سرزمینی درون سینه امان هست که محتاج دیدار یاری است تا بیارمد. سرزمین دیگری نیز وجود دارد که مزرعه ی پدری است. این مزرعه اگر ویرانه باشد هیچ دیداری یار ندارد و سینه ای که یار ندارد آرامش ندارد. به امید آن روزی که هیچ دیداری بی یار نباشد مزرعه پدری خشک است ...داس را بر می دارم و بر این حاصل بی محصول خاطراتم را به درو می خوانم او که با من خوابید اندکی دور است او از این مزرعه ی خاکستر او از این خانه ی بی سنگر اندکی دور است این را خوب می دانم همه خواب هایم هق هق آن شب من پرسه ی این در و آن در زدنم همگی بی نور است شاید این باشد و بس من گریزانم از این سیب سیاه که ترا می لافد و در این اندیشه چه کسی می داند راز انگشتری دیو و ریا زاریم از پس این همه سال شاید این باشد و بس من رنجور نگاه می روم از این شهر می روم با تن آبله و روی نژند تا بیابم شاید مردمی ماه به دست سید حسام الدین سیادت